آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

۵ مطلب با موضوع «نقادی و تحلیل فیلم (Critique and analyze film)» ثبت شده است

راه های رسیدن به جایزه و دیده شدن در فستیوال های فیلم کوتاهِ «ایران!» به اندازه موهای سر زیاد است. از جمله یکی از مهمترین آنها را در مقاله ای با عنوان «سلبریتی‌های فیلم کوتاه» بررسی کردیم. در آن مقاله در خصوص رانت ساختار یافته و نقش متمول بودن فیلمسازها در موفقیت شان مطالبی بیان شد. در این مقاله به نوع عجیب دیگری از رانت که نام آن را «رانت غیر مستقیم» می نامم توضیحاتی داده خواهد شد که بی ارتباط به مقاله پیشین نیست. بنابراین توصیه میکنم قبل از خواندن این متن، به آن مقاله رجوع کنید.


ادامه مطلب را در مقاله تیتراژهایی غنی تر از محتوی در فیلم کوتاه در پرتال درگاه فیلم ایران بخوانید.


بنیامین آرمان طلب

بعضی از تصاویری که در تریلر فیلم استفاده شده از آرشیو اخبار است ولی بعضی صحنه های دیگر را فیلمبرداری کردند و بعد از طریق جلوه های ویژه کاری کردند که تصاویر قدیمی به نظر برسد.

نولان به زیمر موزیسین فیلم خلاصه داستان را نداد و فقط یک صفحه متن به او داد که هیچ ربطی به فیلم نداشت و نوشته های آن درباره شخصیت خود زیمر بود. نولان از او خواست که با توجه به متن نوشته شده در آن برگه ، موزیکی بسازد.

کریستوفر نولان ، بازی متیو مک کاناهی را در فیلم Mud پسندید و به همین دلیل او را انتخاب کرد.

استیون اسپیلبرگ برای کارگردانی این فیلم در سال 2006 انتخاب شد. او جاناتان نولان را برای نوشتن فیلمنامه اثر انتخاب کرد. در سال 2012 و بعد از این که اسپیلبرگ از پروژه کنار رفت جاناتان فیلمنامه را به برادرش پیشنهاد داد و او هم قبول کرد.

کریس نولان دستیارش را با فیلمنامه به ایرلند فرستاد تا به جسیکا چستین نقشی را پیشنهاد دهد. چستین مجبور بود همان موقع فیلمنامه را بخواند زیرا اجازه نگه داشتن آن را نداشت.

فیلمنامه فیلم بر اساس نظریه های دانشمندی به نام کیپ تورن می باشد. او می گوید این داستان بر اساس پیچش مکان و زمان است ، عجیب و غریب ترین اتفاق در هستی که به طور ناگهانی برای انسان ها قابل دسترسی می شود.

اولین فیلم نولان بعد از "تعقیب" است که والی فیستر آن را فیلمبرداری نمی کند. فیستر به این دلیل در این کار حضور نداشت زیرا در حال کارگردانی اولین فیلم خود به نام Transcendence 2014 بود.

کریستوفر نولان گفته که برای ساخت این فیلم از جنگ ستارگان ، ادیسه فضایی کوبریک و Blade Runner ریدلی اسکات الهام گرفته است.

قبل از این که فیلمبرداری آغاز شود کیپ تورن (دانشمند) دو قانون برای پروژه گذاشت و تاکید کرد که همه گروه حتما باید به این دو مورد پای بند باشند. یک) هیچ چیزی نباید قوانین فیزیکی را نقض کند. دو) تمام خلاقیت هایی که قرار است در فیلم استفاده شود باید پایه علمی داشته باشد. کریس نولان این قوانین را قبول کرد ولی بعدا دچار مشکل شد. نولان می خواست تا سفینه بتواند با سرعتی فراتر از نور حرکت کند ولی کیپ تورن 2 هفته با او بحث کرد تا قانعش کند که این اتفاق امکان پذیر نیست.

بنیامین آرمان طلب

_ آتش بس2 سینماپرس: یک منتقد سینما با توجه به فیلم جدید تهمینه میلانی معتقد است نبود مولفه های دینی ، آرمانی و تاثیر آن ها در اصلاح و پایداری خانواده ها با بی توجهی به سهم تعیین کننده مهم آئین ها و باورهای مذهبی در تعامل و استحکام خانواده ها از جماه غفلت های کارگردان «آتش بس ۲» است.

جبار آذین، منتقد و مدرس سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس در مورد فیلم سینمایی «آتش بس ۲» جدید%:.77D8�ین ساخته تهمینه میلانی اظهار داشت: تهمینه میلانی فیلمساز اجتماعی کشور گر چه مدتی است اعلام «آتش بس» کرده و همچنان به آن وفادار است ولی هیچ گاه پلاکاردهای  زن سالاری اجتماعی خود را از کف نداده و به زعم خویش مسیر مظلومیت زدایی از زنان، تثبیت و تحکیم صنوف خانوادگی و اجتماعی آن ها را از ترانزیت فمنسیم ادامه می دهد. 

وی در ادامه افزود:  او در فیلم سینمایی «آتش بس ۲» که قصه آن از «آتش بس ۱» آغاز شده و تا «آتش بس ۵» می خواهد تداوم یابد ، نقال روایت زندگی نا آرام و پر فراز و فرود  سایه (میترا حجار) و یوسف  (بهرام رادان) است در قالبی دیگر و البته از جنس فرم و پرداخت آثار زنانه پیشین خود است.  این فیلم که حوادث و تعلیقاتی در هنگام ساخت و ماندن پشت اتاق «ورود ممنوع» را از سر گذرانده ، داستان یوسف و سایه را این بار در فرودگاه و پیش از سفر آن ها به خارج از کشور بازگو می کند.

بنیامین آرمان طلب
۳۰ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۱۴

تحلیل فیلم روانی آلفرد هیچکاک

فیلم بیمار روانی یکی از برترین آثار استاد است. فیلمی به تمام معنی هیچکاکی و برگرفته شده از یک موضوع کاملا هیچکاکی. فیلم با صحنه ی کوبنده ای آغاز می شود (صحنه ی اول پس از چند دیزالو برای مشخص کردن موقعیت، وارد یکی از اتاقهای یک هتل می شود) و تماشاچی را خلع سلاح می کند و به دنیای زیبا و لبریز از توهم هیچکاک می برد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/29-Psycho/14-Psycho.jpgدر این فیلم هیچکاک برای اولین بار در شیوه ی روایت گویی خود تغییراتی پدید می آورد، یعنی در نیمه های فیلم شخصیت زن را علیرغم اینکه توانسته توجه تماشچیان را جلب کند می کشد و نابود می کند و شخصیت دیگری را جایگزین او می کند. یعنی در حقیقت ما تا صحنه ی قتل در حمام جانت لی را تعقیب می کردیم، پس از کشته شدن جانت لی، هیچکاک تماشاگر را به دنبال آن بازیگر دیگرش می فرستد. آنتونی پرکینز. ما حدود نیمی از فیلم را با این آدم سپری می کنیم و به سرنوشتش علاقه مند می شویم و در پایان هیچکاک سعی دارد با یک شوک شدید ما را از فضای خشن اثر جدا کند. فیلم بیمار روانی واجد بسیاری از مشخصاتی است که سایر آثار هیچکاک نیز آنها را دارا می باشند. نظیر بازی با الگوی داستان پردازی، مادر فیلم بیمار روانی(1960 ) علیرغم اینکه در فیلم حضور ندارد ولی فقط با همین حضور معنوی اش یکی از خوف انگیز ترین مادران هیچکاکی است. زنی که به راحتی می تواند دست به قتل بزند و آدم ها را قربانی خودخواهی های خودش بکند. مادر فیلم بیمار روانی ، یک مادر مریض است که ما به غیر صدا هیچ اثر دیگری از او نداریم. شخصیتی به نام مادر در داخل آن خانه متروک و بزرگ و قصر مانند وجود دارد که نقش موثری در رفتار و گفتار پسر جوانش نورمن ( آنتونی پرکینز ) دارد. مهمترین علاقه ی نورمن تاکسیدرمی کردن پرندگان است، بعید به نظر می رسد یک آدم عادی به چنین کار وحشتناکی به عنوان سرگرمی نگاه کند. نورمن از جهان بدش می آید و از هر چه در آن است متنفر است. عشق زیادی که به مادر نامهربانش داشته باعث شده نتواند بعد از پدرش حضور مرد دیگری را در خانه بپذیرد و هم مادر و هم آن مرد را بکشد. وقتی مادرش را دفن می کند تحمل دوری از او را حتی برای یک شب ندارد. پس قبر مادرش را نبش کرده و جسد او را در آورده و چندین سال با جسد مادرش زندگی می کند و طوری رفتار می کند که انگار مادرش زنده است و حتی در غالب او فرورفته ( در لحظات خاصی ) و با هم (نورمن و مادرش ) صحبت می کنند. یکی از مهمترین نکات فیلم بیمار روانی که کمتر به آن پرداخته شده است، عشق است. نورمن عاشق مادرش است، به خاطر همین عشق او را می کشد و بعد از او نمی تواند عاشق دیگری بشود. وقتی از ماریون ( با بازی جنت لی ) خوشش می آید مادر درون نورمن حسودی کرده و نمی خواهد کار به جاهای باریکتر بکشد. در حقیقت نمی خواهد نورمن عاشق شود و می خواهد نورمن را تا آخر عمرش تحت تسلط خود داشته باشد. به همین خاطر مادر درون نورمن بر نورمن واقعی پیروز شده و نورمن به شکل مادرش در می آید و ماریون را به قتل می رساند. نورمن واقعا معتقد است که ماریون به دست مادرش کشته شده، من که حرف او را می پذیرم شما چطور؟

بنیامین آرمان طلب

درست است که فیلم هاهون فیلمی بسیار قدیمی  است ولی شناخت جنبه های روانشناختی فیلم که امروزه کمتر در آثار دیده می شود، الزامی است.


 «من برآنم که اگر ساز من آواز ناهنجار بدهد و اگر بیشتر مردمان روی زمین با من بستیزند، بهتر از آن است که من خود با خویشتن همداستان نباشم.»    سقراط ـ رسالۀ گورگیاس


.

 «هامون»، در نگاه اول و در چند دقیقه نخست، جدی می‌نماید و متفکر، سینمایش نیز با آن ظاهر خوش آب و رنگ و ضرباهنگ سریع، مدرن جلوه می‌کند و می‌فریبد. با پیچیده نمایی و ادا، عده‌ای را هم مرعوب می‌کند، اما نه جدی است و نه متفکر.

هامون، بسیار پرمدعا است و داعیه ارائه مفاهیم عمیقه بسیاری دارد: عشق زمینی، عشق و ایمان الهی، عرفان، تحول انسان و سلوکش، «فرهنگ علی خواهی»، مسائل روشنفکر حیران و «آویخته»، روشنفکر «تحول» یافته، هویت انسان ایرانی، ناخودگاه جمعی و مفاهیمی از این دست. از نظر سینمایی هم ادای سینمای مدرن، سینمای شخصی و سوبژکتیو را در می‌آورد، با «زیبایی‌شناسی» خاص خود.

اما در پس هیاهوی بسیار هامون، تفکری پنهان نیست؛ تنها دو چیز نهفته است: اغتشاش و فریب. اغتشاش در تفکر و اغتشاش در بیان. و فریب و فریب در تصویر.

طرح مسائل علمی یا فلسفی یا عرفانی در قالب سینما، از کسی بر می‌آید که فکری توانا و دستی ماهر داشته باشد و مهم‌تر، اهل مسئله باشد، آن را چشیده و تجربه کرده باشد.

عشق در سینما، وقتی رخ می‌نمایاند که از وجودی عاشق و پردرد برخیزد. عرفان هم زمانی ظاهر می‌شود که در پشت آن، عارفی نشسته باشد، وگرنه عشق و عرفان بازی مُد روز است و بس.

بنیامین آرمان طلب