آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۰۳

کارکردهای متفاوت مفهوم ژانر

مهم است که بتوان میان کارکردهای متفاوت مفهوم ژانر برای دست اندرکاران مختلف سینما تمایز قائل شد. در این میان سه نقش اصلی این مفهوم را باید تشخیص داد:

1- تولید: مفهوم ژانری الگو و معیاری برای تصمیمات تولید و وظایف ها فراهم می کند و در واقع این آگاهی ضمنی ، شیوه ارتباطی ویژه ای میان اعضای گروه سازنده ایجاد می کند.

2- توزیع : مفهوم ژانری روشی ابتدایی و بنیادین برای تفکیک محصول ( فیلم ) عرضه می کند و به این ترتیب نوعی شیوه ارتباطی اختصاری را میان تهیه کننده و پخش کننده یا میان توزیع کننده و نمایش دهنده شکل می دهد.

3- مصرف : مفهوم ژانری الگوهای استاندارد همدلی تماشاگر را تعیین می کند و به او روشی برای انتخاب می دهد. به این ترتیب ارتباط میان نمایش دهنده و مخاطب تسهیل می شود.

صنایع سینمای نو پا و در حال تکامل معمولا ژانرهای فیلم ضعیفی دارند ، در حالی که فیلم های ژانر را یا صنایع سینمای کمال یافته می سازند ، مانند آنهایی که در آمریکا ، فرانسه ، آلمان و ژاپن و در زمان جنگ وجود داشتند ، یا صنایع بزرگی که در وهله اول مخاطب ملی یا منطقه ای را مد نظر دارند مانند سینمای چین و هند .

اگر چه ژانرها در هر کشوری برای شناخت سینمای ملی اهمیت دارند ، نظام استودیویی هالیوود از دهه 1930 سلطه ای جهانی بر تولید فیلم ژانر داشته است. صنعت سینمای آمریکا ژانرهای نیرومندی را به مدت بیش از نیم قرن به مخاطبان در سرتاسر جهان تحمیل کرده است ، در حالی که صنایع ملی دیگر کمابیش از لحاظ کمیت عقب تر هستند و به این اندازه مدون و قاعده مند نشده اند. همچنین این ژانرها شهرت کمتری دارند ، تنها به صورت ادواری فعالیت می کنند و در عین حال تحت تاثیر ژانرهای آمریکایی هستند.

رشد تولید فیلم ژانر معمولا با حرکت از ایده های محتواگرایانه راجع به ژانر شروع می شود و به سوی تعاریفی مبتنی بر مایه های تکرار شونده حرکت می کند ، مانند: تکرار پیرنگ ها ، الگوهای تصویری همیشگی ، ترکیب های روایی استاندارد شده و قراردادهای پیش بینی پذیر. در آمریکا ، اولین فیلم هایی که ما امروزه به عنوان وسترن می شناسیم ، در واقع از سوی مخاطبان معاصرشان چنین قلمداد نمی شدند. مثلا سرقت بزرگ قطار ( 1903 – The Great Train Robbery )

همانند بسیاری ملودرام های تصویری دیگر بود که فیلم سازان اولیه مورد اقتباس قرار می دادند. این فیلم به جای این که مدل وسترن های آینده باشد ، ابتدا الهام بخش گروهی از فیلم های جنایی شد. با این حال طی یک دهه تولید رو به رشد فیلم های تعقیبی- وسترن ، ملودرام های وسترن ، رمانس های وسترن و حماسه های وسترن ، ژانری را تحکیم بخشید که صرفا وسترن نام گرفت.

وسترن که در ابتدا تنها صفتی جغرافیایی و معرف مکان وقوع ماجرا بود ، به سرعت نامی شد برای یک ژانر فیلم که روی علاقه عمومی به غرب ( منحصرا آمریکا ) حساب می کرد. وسترن بعدها یک مفهوم ژانری قوام یافته و قرار دادی و منشا تولید مکرر فیلم هایی شد که تماشاگران به گونه ای نظام مند آنها را بر اساس استانداردهای خاص وسترن تعبیر و تفسیر می کردند.

وقتی ژانرها انسجام و مخاطب می یابند ، تاثیرشان در تمام جنبه های فعالیت سینمایی افزایش می یابد:

برای گروه تولید ، معیارهای ژانری فراهم کننده الگویی مطلوب است که عرضه سریع محصولات مرغوب را تسهیل می کند: فیلم نامه نویسان ، فیلم نامه هایشان را در رابطه با فرمول های داستانی و انواع شخصیت مرتبط با آن ژانر خاص در نظر می گیرند ، موسسات نقش یابی بهتر قادرند تا تیپ های ظاهری و مهارت های بازیگری مورد نیاز فیلم را پیش بینی کنند، عوامل زیبایی شناختی فیلم ( کارگردان ، فیلم بردار ، طراح صحنه ، آهنگ ساز و... ) با به کار بردن راه حل های به دست امده در محصولات ژانری قبلی در وقت صرفه جویی می کنند و... به این ترتیب هر فیلم ژانر از صرفه جویی همراه با نوعی خط تولید بهره مند می شود.

وضع معیارهای ژانر همچنین تاثیر شدیدی بر توزیع و نمایش فیلم دارد. نمایش دهندگان دیگر هر مخاطب را به عنوان فردی مجزا در نظر نمی گیرند بلکه به لطف وفاداری مخاطب به ژانرهای مشخص ، می توانند تماشاگران را به صورت گروهی تصور کنند. تمهیدات شناسایی ژانر ( نام ژانر ، تصویر پردازی ، موسیقی ، مایه های پیرنگ یا بازیگران شناخته شده ژانر) ، نقش تبلیغاتی مهمی دارند. همانند نوعی فراخوان تماشاگران اختصاصی ژانر. وقتی یک ژانر موقعیت مستحکم و ویژه ای می یابد ، نظام های پشتیبانی اختصاصی برای آن رو به فزونی می گذارد : ستون روزنامه ها ، باشگاه های دوستداران و طرفداران ، کالاهای تجاری ، مجله ، کتاب و... .

برای مخاطبان نیز ، معیارهای ژانری عمل تصمصم گیری را ساده و راحت می سازند. تماشاگران حین تماشای فیلم ژانر انتظارات کاملا مشخصی دارند. پیش از آن که فیلم را ببینند تقریبا می دانند باید در انتظار چه چیزی باشند و به این ترتیب اگر احساس خوبی نسبت به فیلمی پیدا می کنند با دیدن فیلم هایی از آن دست لذت خود را تکرار می کنند.

صنعت سینمای مبتنی بر فیلم های ژانر ، نه تنها به تولید مرتب و منظم فیلم هایی آشنا و به حفظ یک نظام توزیع- نمایش معیاربندی شده متکی است، بلکه به تربیت و حفظ مخاطبی ثابت و تعلیم یافته در زمینه ژانر نیز نیاز دارد. مخاطبی که به قدر کافی درباره نظام های ژانر مطلع باشد تا نشانه های ژانری را تشخیص دهد ، به قدر کافی با پیرنگ های ژانر آشنا و به ارزش های ژانری پایبند باشد تا رفتارهای خشن ، بی بند و بار و ... فیلم های ژانری را بپذیرد و حتی از آن لذت ببرد ، در حالی که ممکن است در زندگی واقعی مخالف چنین رویه ای باشد. در دنیای بیرون ، ما تابع قوانین و اصول اخلاقی خاصی هستیم ، در حالی که وقتی وارد دنیای یک فیلم ژانر می شویم ، تمام تصمیمات خود را آگاهانه تغییر می دهیم ، مثلا حتی اگر از مخالفان سر سخت خشونت باشیم در فیلم های وسترن و گنگستری خواهان خشونت هستیم یعنی همان که خودمان و جامعه در حالت عادی به شدت محکوم می کنیم یا در فیلم های ترسناک ، فعالانه آن بخش هایی از پی رنگ را بر می گزینیم که ضامن خطر هستند ، نه آنهایی که ضامن امنیت اند. پس به این ترتیب علاقه و لذتی که تماشاگر به فیلم هایی از یک نوع دارد او را به تماشاگری وفادار به ژانر تبدیل می کند و انگیزه ای برای تولید کنندگان فیلم فراهم می کند تا به ساخت فیلم هایی از این دست ادامه دهند.
به این ترتیب در نظام تولید ، مفهوم ژانر تاثیری همه جانبه ، مهم ولی تا حدودی غیر ملموس دارد.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۸
بنیامین آرمان طلب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی