آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

بهترین مثال برای درک تعلیق و غافلگیری را هیچکاک میزند. او در مصاحبه با تروفو توضیح می دهد که : 

یک زوج در رستورانی سر یک میز در حال خوردن شام است ، آدمهای بد فیلم زیر میز بمبی گذاشته اند . که نه ما به عنوان مخاطب خبر داریم و نه  زن و شوهر . زن و شوهر خوش و خرم در حال مرور خاطرات خوش یا گپ و گفت هستند که ناگهان بمب منفجر می شود ، به این می گویند غافلگیری 


اما تعلیق 


در مثال بالا . قبل از اینکه زن و شوهر سر میز شام بنشینند ما دستی را می بینیم که بمبی را زیر میز می کارد و بعد زن و شوهر بی خبر از همه جا می نشینند و با هم خوش و بش می کنند . 

در اینجا ما به عنوان مخاطب از چیزی که قرار است اتفاق بیفتد خبر داریم اما کاراکتر های زن و شوهر بی خبر هستند . بنابراین هر لحظه در استرس و فشار هستیم و می خواهیم بدانیم که چه خواهد شد ؟ خصوصا با نشان دادن بمب در زیر میز و یا حرکت عقربه های بمب ساعتی هر لحظه بر هیجان و استرس ما به عنوان مخاطب افزوده می شود .

بنابراین تعلیق مدت  زمان بیشتری مخاطب را درگیر می کند و او را به هیجان می آورد و باعث پیشبرد داستان می شود .

اما غافلگیری یک لحظه اتفاق می افتد و به اوج هیجان می رود و سپس خیلی زود  افت می کند .

حذف یا کشتن یک باره شخصیت های جذاب فیلم باعث غافلگیری می شود . غافلگیری شکل های مختلف دیگری هم دارد و اصولا یکی از راههای پیشبرد داستان  است .

برای نوشتن فیلمنامه ابتدا باید ایده ای داشته باشید ، ایده جرقه ای است که در ذهن زده می شود . ایده ممکن است مال خودتان باشد و یا در صحبت های یکی از دوستانتان به ذهنتان رسیده باشد و حتی ممکن است با دیدن فیلم ، نمایش و... بهش رسیده باشید . اینکه ایده از کجا می آید فعلا مهم نیست اما یک چیز خیلی مهم است اگر قبول کنیم که ایده الهام می شود ، می خواهم بگویم برای اینکه در معرض این الهام قرار بگیرید باید آمادگی دریافت آن را داشته باشید .

نویسنده های موفق همیشه دفتری دارند که همه ایده های خود را چه خوب و چه بد در آن می نویسند . 

اما حالا که صاحب ایده هستیم با آن چه کنیم ؟ 

ایده را باید تبدیل کنیم به موضوع  یک خطی 

سید فیلد دو سوال مهم مطرح می کند که برای روشن شدن مسیر داستان خیلی مهم است . 

اصولا فیلمنامه نویسی یعنی طرح یک سری سوال و بعد جواب دادن به آنها 

1. فیلم درباره کیست ؟ 

2 . فیلم درباره چیست ؟ 

این دو سوال یکی شخصیت یا  قهرمان فیلم را مشخص می کند و دیگری موضوع  فیلم را 

این سوال را اینگونه هم می شود مطرح کرد : فیلم درباره کیست و مساله اش چیست ؟ 

به عنوان مثال در فیلم 3:10 به قطار یوما  به بازی راسل کرو 

1. فیلم درباره یک مزرعه دار است.

2. فیلم درباره به دست آوردن حیثیت یک انسان است .


اما خیلی بهتر موضوع فیلم را می توانیم اینطور بنویسم .

فیلم درباره پدری است که می خواهد حیثیت خود را جلوی خانواده اش حفظ کند .

در اینجا جواب هر دو سوال مشخص است . 

حتی خیلی بهتر می توانیم اینگونه بنویسیم .

فیلم درباره پدری است که برای حفظ حیثیت خود جلوی خانواده ، جان خود را از دست می دهد .


این خلاصه یک خطی و یا موضوع  تک خطی ، علاوه بر مشخص کردن شخصیت فیلم و مساله او ، پایان فیلم را هم مشخص می کند . بعدا خواهیم گفت که فیلمنامه بر خلاف رمان از انتها نوشته می شود . برای همین دانستن پایان فیلم از شروع آن مهم تر است . 

پس چیزهایی که فعلا برای شروع به نوشتن درباره فیلم خود باید بدانیم اینها هستند .

فیلم درباره کیست ؟ و مساله اش چیست ؟ 

پایان فیلم چیست ؟ 

درباره شخصیت و شخصیت پردازی به تفصیل صحبت خواهیم کرد بخصوص درباره شخصیت های کهن الگویی یا آرکتایپی  که کریستوفر ووگلر نیز در کتاب خود" سفر نویسنده "به آن پرداخته است . 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۰
بنیامین آرمان طلب

نظرات  (۱)

ممنون، بشدت مفیدن مطالبتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی