کارکردهای کشمکش در فیلمنامه
زبان_فیلمنامه برخلافِ زبانِ سایرِ متن ها، ((واژه )) نیست، بلکه (( تصویر )) است.
در زبان فیلمنامه ای ، وقتی بخواهید بگویید که فلان کاراکتر ، آدم دروغگویی هست یا نه، به طور مستقیم از واژه ها استفاده نمی کنید، بلکه کاراکتر را در یک موقعیت قرار می دهید تا توسط کنش یا واکنش او، صفت درغگویی یا راست گویی اش، برای مخاطب مشخص شود.
🎬 ایجاد چنین موقعیتیهایی در واقع ایجاد کشمکش است. و هر لحظه از فیلمنامه هم یعنی کشمکش.
پس در می یابیم که حتی کشمکش ها نیز ، یکی از راههای معرفی کاراکتر است. که می تواند از همان شروع داستان وجود داشته باشد.
و پاسخ اینجاست که ایجاد هر مانعی برای پروتاگونیست، یعنی فراخواندن او به یک ((تصمیم)) .
هر تصمیم ، نشان دهنده ی شخصیتِ تصمیم گیرنده است.
🔎 اینجاست که شما می توانید آرک شخصیت را در سیر روایت، کامل کنید.
یعنی مشخص می کنید که پروتاگونیست از لحظه ی شروع روایت تا لحظه ی پایان، چه مسیری را از نظر تحول شخصیتی ، طی کند.
به این ترتیب شما یک روایتِ منسجم خواهید داشت و شخصیت ها روی هوا نیستند، بلکه کاملا باور پذیر هستند.
حتی در ژانر های تخیلی یا فانتزی.
همانطور که رابرت مک کی میگوید، فیلمنامه ی خوب به روایت خوب است نه به موضوع خوب.
"If your story's about what it's about, you're in trouble".
Robert McKee.
اگر داستان شما در این مورد است که در فلان مورد است، با مشکل مواجه می شوید.
((رابرت مک کی))