نگارش فیلمنامه فیلم کوتاه
این قضیه را باید همین الان متوجه شوید: فیلم کوتاه یک فیلم بلند فشرده شده نیست. نویسندگان (و کارگردانهایی) که این مسأله را قبول نکنند، دیر یا زود شکست میخورند.
نکته کلیدی در نگارش یک فیلمنامه کوتاه، سادگی است.
نمیتوانید صرفا یک ایده فیلم بلند یا مخصوصا یک ایده پیچده را در قالب یک فیلم کوتاه فشرده کنید و بتوانید از پس آن برآیید. این کار شما مثل این است که سعی کنید یک رمان را به یک داستان کوتاه تبدیل کنید. فیلم بلند و کوتاه دو موجود کاملا متفاوت هستند.
- بر روی یک ایده مرکزی تمرکز کنید
این نکته را باید در نظر داشته باشید که فیلمهای کوتاه موفق زیادی وجود دارند که از قالبهای تجربی، استعاری یا ضدساختار استفاده میکنند. این فیلمها از روایت یا ساختار معمولی پیروی نمیکنند و نکته جذاب ماجرا همین است. اما چه مشغول سروکله زدن با یک مفهوم جسورانه یا روایت یک داستان معمولی باشید یا نه، در هر صورت فیلمنامه شما باید شامل یک ایده مرکزی باشد و همه چیز، تمام اعمال، تصاویر و دیالوگها باید در خدمت این ایده باشند. در فیلم کوتاه فرصتی برای عرضه یک طرح داستانی مفصل، شخصیتهای فراوان یا مقدمه چینیهای طولانی وجود ندارد.
در فیلم کوتاه داستانهای چندلایه معمولا جواب نمیدهند. این قضیه همچنین در مورد داستانهایی صدق میکند که تمرکز اصلی خود را بر روی پیشزمینه داستانی شخصیت اصلی متمرکز میکنند. شما فرصتی برای بررسی داستان پیش زمینه ندارید. همچنین بهتر است از داستانهای فرعی، شخصیتهای فراوان، استفاده از چند قهرمان، صحنههای پُرهزینه و استفاده از چند دوره زمانی مختلف دوری کنید.
- در داستان خود کاوش کنید
زمانی که به یک ایده داستانی اصلی دست پیدا کردید، باید به پرسشهای زیادی پاسخ دهید و تصمیمات مهمی اتخاذ کنید:
- ایده اصلی چیست؟ داستان من درباره چیست؟ (فرضیه)
- داستان درباره کیست؟ (قهرمان)
- فیلمنامه من چه ژانر و سبکی دارد؟
- چه کسی یا چیزی باعث رنج و عذاب قهرمان میشود؟ (ضدقهرمان)
- پرسش داستان من چیست؟
- داستان از زاویه دید چه کسی روایت میشود؟
- در داستان من چه اتفاقی میافتد؟ (طرح داستانی)
- این اتفاقات چگونه رخ میدهند؟ (ساختار)
- فیلمنامه از نظر مضمونی چه میخواهد بگوید؟
- چگونه میتوانم طرح داستانی، اعمال و مضمون خود را در قالب تصویر نمایش دهم؟
- قهرمان خود را بشناسید
از خودتان بپرسید: ماجراهای داستان برای چه کسی رخ میدهد؟ به عبارت دیگر، قهرمان داستان من کیست؟ قهرمان یک داستان، شخصیت مرکزی آن است. شخصیتی که داستان حول او میچرخد، زندگیاش دچار مشکل شده است یا اصلا خودش میخواهد تغییری ایجاد کند. قهرمان لازم نیست حتما انسان باشد، بلکه باید شخصیتی باشد که مخاطب آن را دنبال میکند.
- ضدقهرمان خود را بشناسید
زمانی که قهرمان خود را شناسایی کردید و درباره ژانر فیلم خود به درکی رسیدید، از خودتان بپرسید: قهرمان من چه میخواهد و چه کسی یا چیزی مانع او شده است؟ یا به عبارت سادهتر، ضدقهرمان من چه کسی یا چه چیزی است؟
ضدقهرمان میتواند در اشکال مختلفی ظاهر شود، از یک شخصیت دیگر گرفته تا یک هیولا، نیرو، طبیعت یا قانونی که در مجلس تصویب شده است. ضدقهرمان هرچیزی است که زندگی قهرمان را دچار مشکل میکند.
- ژانر کارتان را تعیین کنید
از خودتان بپرسید: این فیلمنامه به چه نوع فیلمی تبدیل میشود؟ مخاطبان چه انتظاری از فیلمی دارند که در این ژانر ساخته میشود؟ قرار نیست تجربهگرایی یا خلاقیت خودتان را نابود کنید، ژانر تنها نوعی یادآوری است برای شما که همچنان که فیلمنامه خود را مینویسید در نظر داشته باشید که هدف اصلی شما نگارش فیلمنامهای است که مخاطب را بترساند / تکان دهد / شوکه کند. هر زمان در فیلمنامه خود گیر کردید، به سراغ انگیزهای که تعیین کردهاید بروید تا دوباره هدف اصلی خود را به یاد بیاورید.
- لحن و سبک را تعیین کنید
شاید بهتر باشد برای خودتان مشخص کنید که برای این فیلمنامه چه لحن و سبکی را باید در نظر بگیرید. این کار در فرآیند نگارش اعمال و دیالوگها به شما کمک میکند. البته در نهایت، لحن توسط کارگردان و نوع بازی که از بازیگران میگیرد مشخص میشود؛ اما با این حال این فیلمنامه است که با انتخاب شخصیتها، طرح داستانی، جهت، نمادگرایی و دیالوگها، بنیانهای اساسی لحن نهایی فیلم را مشخص میکند.
- زاویه دید را انتخاب کنید
داستان را از زاویه دید (POV) چه کسی میبینیم؟ این قهرمان است که داستان را روایت میکند یا یک شخص دیگر؟ در مورد زاویه دید مثالهای زیادی میتوان زد.
- بر روی پرسش مرکزی تمرکز کنید
پرسش اساسی که به محرک اعمال داستان تبدیل میشود، چیست؟ نمونههای ساده چنین پرسشهای مرکزی عبارتند از: آیا پسر بالاخره به دختر میرسد؟ یا آیا پسر بالاخره با قهرمان خود دیدار میکند؟ به نوعی در بخش نتیجهگیری فیلم، باید به پرسش نهایی پاسخ داده شود، حتی اگر پاسخ آن مبهم باشد. این پرسش در یک فیلم کوتاه میتواند بسیار جزئی و ساده باشد.
- طرح داستانی را به هم ببافید
بدون این که خودتان را سانسور کنید، تمام رویدادهای احتمالی خلاقانهای را که میتوان وارد داستان کرد، در نظر بگیرید. از خودتان بپرسید: برای شخصیت من در چنین موقعیتی، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟ او چه کاری میتواند انجام دهد؟ و در نتیجه چنین اقداماتی، چه نتایجی ممکن است به دست بیاید؟ عوامل زیادی میتوانند بر روی اتفاقاتی که در داستان شما رخ میدهد تاثیر بگذارند. عواملی مثل ژانر، ضرباهنگ و واکنشی که توقع دارید از مخاطبانتان دریافت کنید. اگر دارید یک فیلمنامه کمدی مینویسید و روی خنده مخاطبان حساب کردهاید، پس باید چند ماجرای بامزه در طرح خود اضافه کنید.
- طرح داستانی را بازسازی کنید
زمانی که بازنویسی میکنید، ممکن است متوجه شوید که بعضی از نقاط داستانی یا اعمالی که انتخاب کردهاید با ژانری که در نظر گرفتهاید همخوانی ندارند یا کمکی به نمایش مضمون نمیکنند و یا کلا داستان را به بیراهه میبرند. در این حالت، باید نقاط داستانی را تغییر دهید تا به مجموعهای از اتفاقات و اعمال رضایتمندتر دست پیدا کنید که در نهایت، داستانتان را رضایتمندتر میکنند.
- مضمون را مشخص کنید
تعیین این که داستان شما درباره چیست، کار سختی نیست. برای مثال: مردی برای حفظ سگ خود وارد ماجراهای طولانی زیادی میشود. کار سخت این است که معنای اساسی داستان خود یعنی مضمون را مشخص کنید. مضمون ممکن است از طریق تصاویر، نمادها و یا زمان و مکان داستان مشخص شود.
در ایده داستانی مردی که میخواهد سگ خود را حفظ کند، مضمون میتواند تنهایی یا نیاز به دوست داشته شدن باشد، یا شاید حتی ماهیت مضحک بوروکراسی. زمانی که در یک لایه عمیقتر مشخص کردید داستان شما درباره چیست، میتوانید داستان خود را بهبود دهید و پیوستگی درونی آن را افزایش دهید. چرا که به طور مرتب از خود میپرسید آیا تصاویر، نمادها، موسیقی، موتیفها، سناریو و مکانهای داستان من موفق شدهاند مضمون مد نظرم را نشان دهند؟
- بازنویسی یک فیلمنامه کوتاه
راههای مقرون به صرفهتری برای ارائه اطلاعات پیدا کنید. از آنجا که فرصت کمی دارید، هر گزینه غیرضروری که کمکی به پیشروی داستان نمیکند و نیازی به حضور آن نیست، باید کنار گذاشته شود. برای مثال اگر رانندگی یا حرکت مردم از یک مکان به مکانی دیگر چیزی به مخاطب نمیرساند، آن را حذف کنید. نویسنده همیشه با این چالش مواجه است که راههای سریعتر و کوتاهتری برای ارائه اطلاعات خود پیدا کند. این تکنیکهای سینمایی را در نظر بگیرید:
- تصاویر / نمادها
- صدا / موسیقی
- مونتاژ
- موتیف تکراری
- انتخاب مکان
- شخصیتسازی تأثیرگذار / بصری
- تکتک دیالوگها مهم هستند
از خودتان بپرسید: چگونه میتوانم همان منظور را با کلمات کمتری بیان کنم؟ هنگام ویرایش این موارد را در نظر بگیرید:
- آیا یک حرف دوباره گفته نشده است؟
- آیا میتوان به جای دیالوگها از یک اکشن استفاده کرد و همان منظور را رساند؟
- آیا دیالوگ دارد همان چیزهایی را میگوید که داریم میبینیم؟
- آیا این کشمکش کلامی داستان را جلو میبرد یا اطلاعاتی درباره شخصیت رو میکند؟ اگر پاسخ منفی است، پس این دیالوگ چرا وجود دارد؟
- صحبتها طبیعی به نظر میرسند یا ساختگی هستند؟
- اگر دیالوگ شخصیت شما، داستان را جلو نمیبرد، اطلاعاتی درباره آن یا یک شخصیت دیگر رو نمیکند، در این حالت بهتر است آن را ویرایش یا بازنویسی کنید.
کمی استراحت کنید، سپس به ارزیابی اولین نسخه فیلمنامه خود بپردازید.
تأیید نسخه اولیه فیلمنامه امری معمول است و نویسندهها معمولا در برابر ویرایش عمده این نسخه اولیه مقاومت زیادی نشان میدهند. چرا که آنها با این اثر به نوعی ارتباط احساسی رسیدهاند. چگونه میخواهید بر این مشکل غلبه کنید؟
اول از همه از کار فاصله بگیرید (یک روش خوب این است که به خودتان یک استراحت بدهید). پیش از این که بازنویسی را شروع کنید، یک ساعت به خود وقت بدهید و این پرسشها را (همراه با پاسخ) مطرح کنید:
- ایده مرکزی این فیلمنامه چیست؟
- از چه ژانری استفاده کردهام؟
- چه احساساتی میخواهم در بیننده به وجود بیاورم؟
شخصیت اصلی، طرح داستانی اصلی و نقاط داستانی را بررسی کنید. آیا آنها به ارائه ایده مرکزی فیلمنامه شما کمک میکنند؟ داستانِ پسزمینه خیلی زیاد نیست؟ آیا همه اتفاقات تماشایی در گذشته رخ داده است؟ اگر پاسخ این پرسشها مثبت است، درباره داستان اصلی خود تجدیدنظر کنید. چه عنصری در این داستان شما را به هیجان میآورد؟
- هر صحنه را بررسی کنید
از خودتان بپرسید:
- هدف این صحنه چیست؟ (اگر پاسخی نیافتید این یعنی این صحنه اضافه است)
- آیا این صحنه به داستان مرکزی کمک میکند؟
- آیا این صحنه پرسشی را مطرح میکند که باعث هدایت مخاطب به سمت بقیه داستان شود؟
- اگر این صحنه درست از کار در نیامده است، آیا میتوانم یک ایده خلاقانه دیگر به آن اضافه کنم؟
- آیا زمانِ تصویری زیادی برای شخصیتهای فرعی و جزئی در نظر نگرفتهام؟
- پرسشی که در ابتدای داستان شما مطرح میشود چیست؟ آیا فیلمنامه به آن پاسخ میدهد؟ (اگر داستان شما درباره سرقت از بانک است، نمیتوانید نقطه اوج داستان را حول شکست عشقی سارق بچینید).
ترجمه: سینا بحیرایی