آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

سلام

امروز در یک جلسه فیلم، یکی از دوستان که از کارشناسان سینماست چند جلد کتاب معرفی کرد

که بعضی از اونارو خونده بودم و بعضی دیگه نه

و از اونجایی که توصیه بدی نمیتونه باشه

معرفی میکنم ...


داستان- رابرت مک کی- ترجمه گذرآبادی

راه داستان- ترجمه گذرابادی

فیلم کوتاه در باره دیگران- ژان کلود

هنر دقت- مایکل اوپتیس- ترجمه احمد الستی

کارگاه سناریو- مارکز

بنیامین آرمان طلب

اولین اکران فیلم «یاد آن مرد» به نویسندگی و کارگردانی «علیمحمد اقبالدار» در روز سه شنبه مورخ 18 آبان 1395 در سالن نمایش های خانه فرهنگ استان گیلان برگزار شد.

از سمت راست:

علیمحمد اقبالدار - محمدعلی فکرآزاد - وحید قادری فرد (بازیگر) - محمدرضا یکرنگ صفاکار

عکاس: احمد والا

بنیامین آرمان طلب

پس از فیلمبرداری یک هفته ای و اتمام آن در 8 مرداد 1395، امروز 14 آبان 1395، پس از گذشت حدود 3 ماه، تدوین، صدا گذاری و آهنگ سازی فیلم 22 دقیقه ای «یادآن مرد» در ژانر Experimental به پایان رسید و آماده ارسال به جشنواره ها شد.

البته یک اکران زودسر در تاریخ 18 آبان، انتظار آخرین فیلم «علیمحمد اقبالدار» را میکشد.


 برای دیدن تریلر فیلم اینجا کلیک کنید.


بنیامین آرمان طلب
۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۲:۳۵

بسته سینمای دیجیتال (DCP)

dcpmanufaktur_header_en01

بسته سینمای دیجیتال (DCP)، مجموعه ای از فایل های دیجیتالی مورد استفاده برای ذخیره و انتقال تصویر، صدا و جریان داده در سینمای دیجیتال (DC) است.

ساختار فایل ها معمولا  شامل چند گیگابایت فایل (MXF) که به طورجداگانه برای ذخیره فایل های  ویدئویی، صوتی و فایل های کمکی در فرمت XML مورد استفاده قرار می گیرد، می باشد.

فایل های MXF  به منظور کاهش فضای ذخیره سازی و برای محافظت از استفاده غیر مجاز فشرده و کد گذاری شده اند.

بخش تصویر با فرمت JPEG2000 ویا MPEG2 فشرده سازی شده است، درحالی که بخش  صوتی از فشرده سازی خطی PCM استفاده می کند.

 بسته سینمای دیجیتال (DCP)، به عنوان جایگزین بخش سنتی  ( درعین حال قدرتمند از نظر کیفیت نگاتیو) با استفاده از پیکربندی MXF  در دو قالب MPEG2 وJPEGE2000  با پشتیبانی از سرعت فریمها (Fps) ، برای پخش دو یا سه بعدی معرفی گردیده است :

 

بنیامین آرمان طلب
میکروفون گان در صدابرداری سر صحنه استفاده می شود چون این میکروفون در جاهایی که دوربین زیاد بسته نیست و نویز هم کم است دردسر دارد یعنی با کوچکترین انحراف از نظر تمرکز، صدا به اصطلاح out می گردد (به دلیل زاویه کم آن می باشد) از میکروفون دیگری به نام مینی گان که کوچکتر از گان می باشد استفاده می کنیم چرا که این میکروفون زاویه اش بازتر است. زاویه آن حدود ۷۵ می باشد. و دیگر آنکه سبک تر می باشد.

از جمله این میکروفون ها MKH-416 – AKG-CK8 می باشند.

از این میکروفون هم در کار فیلم و هم در کار ویدئو در شرایط صدابرداری سر صحنه استفاده می شود. منظور آنست که در هنگام ضبط فیلم ها و سریال ها در همان لحظات، صدایی که از هنرپیشه ها ادا می شود، همزمان با ضبط تصاویر، ضبط گردد. علت استفاده از این میکروفون در صدابرداری سر صحنه آنست که این میکروفون دارای زاویه (پولاپترن با زاویه بسته) می باشد که می توان با هدف گرفتن به دهان شخص هنرپیشه، سخنان وی را ضبط کرد. همچنین از ورود نویزها به میکروفون جلوگیری می کند.

این میکروفون بنام تله میکروفون و یا میکروفون تفنگی (گان) است که شکل آن به صورت زیر می باشد و دارای لوله ایست به طول ۷۵ سانتی متر، که در یک سمت آن نیز مشبک است.

بهترین نوع میکروفون از نوع خازنی می باشد. البته نوعی دیانامیکی وجود دارد که در جاهای کم نویز استفاده می شود. البته نوع خازنی آن به دلیل آنکه نسبت به وزش باد و هر ارتعاش مکانیکی حساسیت زیادی دارد بنابراین آنها را روی یک پایه الاستیک (لرزه گیر) وصل می کنند تا با دنیای خارج ارتباط نداشته باشد. بنابراین آنها را روی یک پایه الاستیک (لرزه گیر) وصل می کنند تا با دنیای خارح ارتباط نداشته باشد. بنابراین میکروفون روی لرزه گیر و خود لرزه گیر نیز می تواند برروی بومس وار شو.د که بوم دستی در روی پایه در استودیوها که قابل حمل و نقل می باشد، قرار می گیرد.

بنیامین آرمان طلب
۱۰ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۳

اصطلاحات صدابرداری (2)

هام hum :صدایی که اصطلاحآ به آن (( هوا )) می گویند که به دلیل پایین بودن کیفیت ابزارهای صدابرداری به وجود می آید.

نویز Noise :صدای (( ویز )) که در صورت وجود اشکال در یکی از لوازم صدابرداری شنیده می شود.

صدای مونو Mono : سیستم صدای یک باند که نسبتآ قدیمی است و بیشتر برای ضبط صداهای طبیعی (غیر از موسیقی و استودیویی) استفاده می شود مانند صدای انسان.

صدای استریو Stereo : سیستم صدای دو باند (باند چپ و راست) که تقریباً همه دستگاه ها با آن سازگاری دارند و در حال حاضر پرکاربردترین سیستم صوتی می باشد. در این سیستم هر کدام از باندها می توانند جدا کار کنند. به عنوان مثال یکی از آنها موسیقی پخش کند و دیگری صدای خواننده را. باندهای چپ و راست دقیقاً مثل هم هستند و فقط از لحاظ مکانی با هم فرق می کنند

باند میکس Mix Channel : همان صدای استریو هست با این تفاوت که صدای هر دو باند یکی است.

گفتار Narration commentary : صدایی که روی تصویر و صحنه فیلم می آید (و گوینده اش دیده نمیشود) و صحنه را همراهی میکند. گفتار ممکن است شرح خود صحنه باشد و یا ربطی به تصویری که می بینیم نداشته باشد و موضوع دیگری غیراز واقعه روی پرده را بیان کند. به این اصطلاح «Voice-over» نیز گفته میشود.

صدای مستقیم Direct sound : صدای سرصحنه، صدابرداری از صحنه در حین و مقارن با فیلمبرداری.

صدای مغناطیسی Magnetic sound : صدایی که بر نوار مغناطیسی ضبط شده باشد مثل نوار ضبط صوت. موقع فیلمبرداری، صدا (شامل گفتگوها و سروصداها) جداگانه بر نوار ضبط میشود. این نوار بعداً با نوار موسیقی ترکیب (mix) میشود و در دستگاه «ترکیب کننده» (mixer) به صورت یک نوار تصویری، بر حاشیه فیلم ضبط میگردد و صورت صدای اپتیک را به خود می گیرد. در مواردی یک حاشیه و مغزی باریک نوار مغناطیسی در کناره ی فیلم میدهند و صدا بر این حاشیه ضبط میگردد.

سروصداهای متفرقه Sound Effects : تمام صداهای فیلم به جز گفتگوها و موسیقی،سروصداهای مختلف (صدای پا،موتور اتومبیل، ریزش آب، غرش هواپیما و غیره).

بنیامین آرمان طلب
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۲

کارکردهای کشمکش در فیلمنامه

زبان_فیلمنامه برخلافِ  زبانِ  سایرِ متن ها،  ((واژه )) نیست، بلکه (( تصویر )) است.


در زبان فیلمنامه ای ، وقتی بخواهید بگویید که  فلان کاراکتر ، آدم دروغگویی هست یا نه،  به طور مستقیم  از واژه ها استفاده نمی کنید،  بلکه  کاراکتر را  در یک موقعیت  قرار می دهید تا توسط کنش یا واکنش او، صفت درغگویی یا راست گویی اش، برای مخاطب مشخص شود. 


🎬  ایجاد چنین موقعیتیهایی  در واقع  ایجاد کشمکش است. و هر لحظه از فیلمنامه هم یعنی کشمکش.  

پس در می یابیم که حتی کشمکش ها نیز ، یکی از راههای معرفی کاراکتر است. که می تواند از همان شروع داستان وجود داشته باشد.  

بنیامین آرمان طلب

چندین سال پیش با یک گروه جمع جور یک سری برنامه مصاحبه و گزارشی ضبط می کردیم . راننده ای داشتیم که بسیار شوخ و اهل شکم بود و کارش این بود که ما را به رستورانهای خوب ببرد . یک صدابردار هم داشتیم که از شهرستان تازه آمده بود ، خیلی جوان بود و بسیار ساکت و آرام  اما دقیق در کار خودش .

از آنجایی که به همه جای تهران سر می زدیم ، طبیعی بود که راننده همه جا را خوب نمی شناخت و خیلی از مسیر ها را باید می پرسید .و راننده هم که پر چونه بود راه به راه آدرس می پرسید که خیلی هم کمک حال بود . اما یک اخلاق بدی که داشت معمولا کسانی را که ازشان آدرس می پرسید مسخره می کرد اونم بلافاصله بعد از رفتن آنها ، حرکت ماشین و یا درد مواقعی هم با کنایه در حضور آنها و همه گروه هم می خندیدند. تا اینکه یک روز صدابردار  برگشت و به راننده گفت که کار درستی نمی کند و اگر این کار او منجر به دعوا شود.  او دخالت نخواهد کرد . راننده از این حرف او ناراحت شد و او را هم به باد تمسخر گرفت و ترسو خواند و همه باز خندیدند.  و این قضیه ادامه داشت تا اینکه یک روز واقعا یکی از کسانی که آدرس می داد و آدرس هم درست بلد نبود ، متوجه تمسخر راننده شد و محکم در گوش او خواباند . سکوت در ماشین حکم فرما شد و بد تر اینکه آنها سه نفر قلدر بودند و تازه دست از فحش که بر نمی داشتند هیچ ، نمی گذاشتند که راننده حرکت کند و منتظر حرکتی از ما بودند یا حرفی که لت و پاره کنند همه را . در این هنگام با کمال تعجب صدابردار آرام ما در را باز کرد ، بدون اینکه ترسی به خود  راه بدهد در مقابل هر سه ایستاد . ما اما هنور جرات پیاده شدن نداشتیم و می دانستیم که هر لحظه ممکن است دعوایی بزرگ سر بگیرد ...

بنیامین آرمان طلب
تفاوت‌ حسگرهای فول‌فریم و کراپ

اغلب عکاسان و علاقه‌مندان به عکاسی در هنگام شروع کار خود یک دوربینی مجهز به حسگر کراپ خریداری می‌کنند و ترجیح می‌دهند که هزینه بیشتری را برای یک لنز فول‌فریم بپردازند. این یک شیوه معقول برای کسانی است که می‌خواهند در آینده کاری دوربین کراپ خود را به یک بدنه فول‌فریم تغییر دهند؛ اما واقعاً لنز‌های فول فریم تصویر واضح و شارپی را بر روی سنسورهای کراپ می‌اندازد؟ آیا لنزهای فول‌فریم عملاً لنزهای مناسبی برای این نوع سنسورها هستند؟ در کل حسگر‌های کراپ با فول فریم چه تفاوت‌هایی دارد؟ در ادامه سعی شده است تا به طور کلی به سؤالات فوق پاسخ داده شود.

بنیامین آرمان طلب

بهترین مثال برای درک تعلیق و غافلگیری را هیچکاک میزند. او در مصاحبه با تروفو توضیح می دهد که : 

یک زوج در رستورانی سر یک میز در حال خوردن شام است ، آدمهای بد فیلم زیر میز بمبی گذاشته اند . که نه ما به عنوان مخاطب خبر داریم و نه  زن و شوهر . زن و شوهر خوش و خرم در حال مرور خاطرات خوش یا گپ و گفت هستند که ناگهان بمب منفجر می شود ، به این می گویند غافلگیری 


اما تعلیق 


در مثال بالا . قبل از اینکه زن و شوهر سر میز شام بنشینند ما دستی را می بینیم که بمبی را زیر میز می کارد و بعد زن و شوهر بی خبر از همه جا می نشینند و با هم خوش و بش می کنند . 

در اینجا ما به عنوان مخاطب از چیزی که قرار است اتفاق بیفتد خبر داریم اما کاراکتر های زن و شوهر بی خبر هستند . بنابراین هر لحظه در استرس و فشار هستیم و می خواهیم بدانیم که چه خواهد شد ؟ خصوصا با نشان دادن بمب در زیر میز و یا حرکت عقربه های بمب ساعتی هر لحظه بر هیجان و استرس ما به عنوان مخاطب افزوده می شود .

بنابراین تعلیق مدت  زمان بیشتری مخاطب را درگیر می کند و او را به هیجان می آورد و باعث پیشبرد داستان می شود .

اما غافلگیری یک لحظه اتفاق می افتد و به اوج هیجان می رود و سپس خیلی زود  افت می کند .

حذف یا کشتن یک باره شخصیت های جذاب فیلم باعث غافلگیری می شود . غافلگیری شکل های مختلف دیگری هم دارد و اصولا یکی از راههای پیشبرد داستان  است .

بنیامین آرمان طلب