آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

آفرینش فیلم

«من هم در اولین قدمِ آفرینشِ دنیایِ هنرِ سینمایی هستم»

۲۰ مطلب با موضوع «فلسفه و روانشناسی سینمایی (Philosophy and psychology of cinema)» ثبت شده است

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۶

سبک شناسی سینمایی (2)

4) دادائیسم (به فرانسوی: Dadaïsme)


دادا، دادائیسم، داداگری یا مکتب دادا مکتبی است پوچ گرا و هیچ انگار که در سال‌های پس از جنگ جهانی اول رواج داشت. در واقع، دادا واکنشی است انقلابی به پیامدهای ناگوار جنگ جهانی اول. جنبشی فرهنگی بود که به زمینه‌های هنرهای تجسّمی، موسیقی، ادبیّات (بیشتر شعر) تئاتر و طراحی گرافیک مربوط می‌شد. این جنبش در زمان جنگ جهانی اول در شهر زوریخ در کشور سوئیس پدید آمد.

در سالهای 1920 مکاتب افراطی در هنر شکل گرفت. گرایش "دادا" این محصول فشارها و تکانهای روانی ناشی از جنگ جهانی اول، گرایش ضد هنر وانکار گرایانه (نیهیلیستی) بود. هنرمندان دنباله رو این حرکت همه ی ارزشهای عصر خود را به مسخره می گرفتند و معتقد بودند که تمدن معاصر آنها تمدنی دیوانه و بی منطق است. از آنجا که مبنای کار "دادائیست" ها انکار گرایی بود، تفسیر و فهم آثار ایشان دشوار است.



بنیامین آرمان طلب

1)  (بخش اول)

عنوانبندی تصویر پرندگانی در حال پرواز در زمینه ای نامعلوم است که اسامی بر روی آنها حک می شود. حرکت تهاجمی، سطوح سیاه و  خطوط تیز پرندگان، خشن و هشدار دهنده هستند. عنوانبندی موسیقی ندارد و صداهای پرندگان  طبیعی نیست. صداها توسط دستگاه های الکترونیکی ساخته شده  که به جیغ پرندگان  شبیه است.     

 عنوانبندی پرندگان

                                                                                                        

فیلم به آرامی با فید شروع می شود. با شروع، نمای  شهری شلوغ دیده می شود با عبور تراموای برقی شخصیت اصلی در آن طرف خیابان دیده  می شود. که عرض خیابان را طی می کند. دوربین با او  پن می کند. 

          

     از چپ به راست: فید نما، عبور تراموا، پن با شخصیت اصلی

(لینک کامل مقاله)


 

بنیامین آرمان طلب
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۷

سبک شناسی سینمایی (1)

با سلام. در این پست های متوالی سعی خواهم کرد، مطالبی را عرضه کنم که در رابطه با سبک شناسی برای دوستان علاقه مند مفید باشد.


1) هیجان‌نمایی یا اکسپرسیونیسم (به انگلیسی: Expressionism)


نام یک مکتب هنری است. در آغاز قرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم پا گرفت که آرام‌آرام مکتب "اکسپرسیونیسم" از دل آن بیرون آمد. واژهٔ اکسپرسیونیسم برای اولین بار در تعریف برخی از نقاشی‌های «اگوست اروه » به کار رفته است.

اکسپرسیونیسم جنبشی در ادبیات بود، که نخست در آلمان شکوفا شد.

هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب بود. به عبارت دیگراکسپرسیونیسم شیوه‌ای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ‌های تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره می‌گیرد.
سینمای اکسپرسیونیستی در کشور آلمان آغاز شد وبه اوج رسید و پس از مدتی سینمای وحشت به عنوان شاخه مورد پسند اکثریت جامعه از همین سینمای فرهیخته و روشنفکر منشعب شد.

بنیامین آرمان طلب

چکیده:
در این مطلب سعی شده تا تعریف ثابتی از سبک و ژانر در سینما ارائه شود. برای این کار؛ ابتدا به تعریف این دو واژه در لغت نامه ها پرداخته ایم. سپس تعریف آنها را در محدوده ی هنر سینما بررسی کرده ایم. با جمع آوری نظرات گوناگون از نظریه پردازان هنری؛ و بخصوص کسانی که در مورد زیبایی شناسی سینما اظهار نظر کرده اند؛ به مقایسه و تحلیل نظرات پرداخته ایم. بدیهی است هر یک از این اندیشمندان از زاویه ی متفاوتی به مسئله نگریسته اند. آنان که بیشتر در سینمای آمریکا تبحر داشتند؛ ژانر را به سویه های تجاری فیلم مرتبط دانسته اند و البته تحلیل گرانی که سعی می کنند، فیلم را به عنوان فعالیتی هنری در نظر بگیرند، از سبک و ژانر برداشت های زیبایی شناسانه داشتند. در هر دو مورد؛ در واقع بخشی از تعریف ارائه می شده که سعی نموده ام به اختصار دلایل قانع کننده هر دو جبهه؛ بیان شود. در نهایت با نتیجه گیری از بحث؛ پژوهش به پایان می رسد.‏

کلیدواژه ها: سبک؛ ژانر؛ تاویل؛ نشانه؛ نقد؛ منتقد

بنیامین آرمان طلب

(گفتگو)

اشاره: فریبا نباتی- دکتر تژا میرفخرایی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه در گفت وگوی گذشته ضمن طرح مطالبی درباره فیلم های سرگرم کننده و چگونگی ارتباط آن با مخاطب به نقش نمادها و نشانه ها در انتقال مفاهیم و پیام فیلم پرداخت و تاکید کرد همانگونه که ارتباطات بدون ترکیب و سازمان دهی نمادها و نشانه ها در رمزگان مورد توافق اعضای یک فرهنگ امکان پذیر نیست ارائه هر نوع پیامی نیز تنها از طریق نمادها امکان پذیر است.
در گفت و گوی زیر او به این سوال پاسخ می دهد که این نمادها و نشانه ها چگونه در سینما به کار گرفته می‌شوند؟

***

برای آغاز بحث اجازه دهید تا مبدا مناسبی برای آن انتخاب کنیم. مبدا هر بحث پیچیده ای در رابطه با سینما را نمی توان در ارائه تعاریفی از نشانه و انواع آن قرار داد، آنگونه که کتابهای پایه برای تدریس نشانه شناسی قرار می‌دهند. بلکه این مبدا را من در بحث اصلی تری قرار می‌دهم که خود کریستین متز قرار داده و از همان نقطه نیز آغاز کرده بود. برای متز و امثال او در این شکی نبود که سینما، نظامی است مبتنی بر "دلالت گری" یا signification . دلالت گری رابطه ای که می‌توان بین دال signifier  و مدلول signified  ترسیم کرد که این دو را در ذهن انسان به یکدیگر ربط می‌دهد. البته متز در اینجا به یک "تک  نشانه" اشاره نمی کند بلکه بسیار فراتر از آن می‌اندیشد. او به رابطه فیلم و داستان از یک سو و فیلم و واقعیت از سوی دیگر اشاره دارد یا به عبارت دیگر به همان روابطی می‌اندیشد که در اساس زبان را به مثابه یک نظام ارتباطی مفهوم پردازی کرده است.

بنیامین آرمان طلب
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۳

فرمالیسم در سینما

درک اهمیت شکل اثر هنری

بابک احمدی می نویسد : «اگر در بررسی پیامی (خواه هنری یا غیر هنری) توجه خود را منحصر به درک شکل آن پیام کنیم ، و بکوشیم تا از راه شناخت عناصر نشانه شناسانه ی سازنده ی آن به معنایش یا دامنه ی تاثیرهایش پی ببریم ، و دیگر نه به فرستنده اش توجه کنیم ، نه به زمینه دلالت هایش و نه به شرایط تاریخی ، اجتماعی و روانی پدید آمدنش ، آنگاه با کارکرد زیبایی شناسانه ی آن آشنا خواهیم شد».[1]

وی همچنین می افزاید : «در نیمه نخست سده ی بیستم ، تحلیل استوار بر شکل به تدریج قدرت یافت. به عنوان مثال ناقدان آیین مشهور به «نقد نو» (New criticism) که در انگلستان و ایالات متحده آثار خود را به چاپ می رساندند ، بارها از ضرورت بررسی خود اثر ادبی ، و دور شدن از تحلیل تاریخی ، اجتماعی ، و روانشناسانه ی اثر بحث کردند».[2]

چنین می نماید که رومن یاکوبسن شمای ارتباط زبان شناسانه ی خود را ، به سودای اثبات فضیلت «کارکرد پوئتیک» یا «کارکرد زیبایی شناسانه» ، پیش کشیده بود . یاکوبسن معتقد بود کارکرد ادبی یا زیبایی شناسانه ی اثر از راه بررسی شکل آن به دست می آید.

بنیامین آرمان طلب

فردینان دوسوسور در دوره ی زبان شناسی عمومی می نویسد: به جای مفاهیم از پیش روبرو هستیم که ناشی از یک نظام اند. وقتی گفته می شود « ارزش هایی » تعیین شده، با که این ارزش ها منطبق بر مفاهیم اند، منظور این است که این ها منحصرا افتراقی اند و نه به طور مثبت[ایجابی] و به خاطر محتوایشان بلکه به طور منفی [سلبی] و از طریق :رابطه شان با دیگر واحد های دستگاه [نظام زبان] تعریف می شوند.

هیچ نشانه ای قائم به خود معنی نمی دهد، بلکه ارزش آن ناشی از رابطه ی آن با نشانه های دیگر است. و دلیل این امر کاملا بدیهی است زیرا نشانه ها صوری هستند و دلبخواهی، یعنی متشکل از یک تصور آوایی(دال) و یک تصور مفهومی (مدلول) و فقط افتراقشان از یکدیگر است که به آنها معنی می دهد و خود به خودی خود تهی هستند که به اختصار مواردی از نشانه شناسی در سینما را ذکر میکنیم.

بنیامین آرمان طلب

تقسیم بندی تیپ های شخصیتی به چهار گروه A,B,C,D یکی از دقیق ترین تقسیم بندی ها در این زمینه است.

قبل از خواندن هر مطلبی در رابطه با تیپ های شخصیتی چند نکته را نباید فراموش کنید. از جمله اینکه شخصیت انسان دارای چنان پیچیدگی است که نمی توان به راحتی آن را در قالب چند جمله توصیف کرد. برای مثال ممکن است شما ویژگی های تیپ شخصیتی D را در خودتان ببینید، اما در عین حال دارای برخی ویژگی های تیپ شخصیتی C نیز باشید. نکته دوم این است که قطعاً چندین ویژگی شخصیتی وجود دارد که در هیچ یک از گروه های شخصیتی ذکر نشده است. به همین دلیل است که شما نمی توانید شخصیت خود را با یک تیپ شخصیتی به طور کامل توصیف کنید. حال برای آشنایی هر چه بیشتر با این چهار تیپ عمده شخصیتی، ادامه مطلب را بخوانید.

بنیامین آرمان طلب
۰۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۶

شخصیت تیپ آ (A) و بی (B)

تئوری شخصیت تیپ A و B به انگلیسی (Type A and Type B personality theory) تئوری تیپ های شخصیت در اصل در دهه ۱۹۵۰ مطرح شده است، انگاره یا تئوری تیپ های شخصیتی ( هم چنین به عنوان تئوری جاکوب گلداسمیت شناخته می شود) یک تئوری است که دو گونه عمومی گونه های شخصیت – شخصیت پر انرژی گونه A و شخصیت ساده گیر شخصیت B - را دسته بندی می کند.

بنیامین آرمان طلب
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۵

آشنایی با گونه‌های شخصیتی‌

شخصیت واژه‌ای است که اغلب هنگام توصیف خود و دیگران آن را به کار می‌بریم و همگی معتقدیم که معنی آن را می‌دانیم. شاید واقعا چنین باشد. یک روان‌شناس پیشنهاد می‌کند اگر زمانی که واژه‌ «من» را به کار می‌بریم، اگر مقصود خود را از آن بدانیم می‌توانیم نظر خوبی درباره معنی شخصیت داشته باشیم.

وقتی واژه‌ من را به کار می‌برید در اصل همه ....



شخصیت واژه‌ای است که اغلب هنگام توصیف خود و دیگران آن را به کار می‌بریم و همگی معتقدیم که معنی آن را می‌دانیم. شاید واقعا چنین باشد. یک روان‌شناس پیشنهاد می‌کند اگر زمانی که واژه‌ «من» را به کار می‌بریم، اگر مقصود خود را از آن بدانیم می‌توانیم نظر خوبی درباره معنی شخصیت داشته باشیم.
بنیامین آرمان طلب